ای جان جهان ، جهانِ جان ادرکنی قیّوم زمین و آسمان ادرکنی ای احیاگر صد دم مسیحا الغوث یا حضرت صاحبالزمان ادرکنی ***** بالا کشانده ما را، بال دعای مادر ما را نشانده در عرش، یا رَبّنای مادر جاری کن از دو چشمت، باران کوثرش را تطهیر کن خودت را، در روضههای مادر مادر برای فرزند، بخشیده هرچه دارد بخشیدنت ندارد، کاری برای مادر در سفرهی سلاطین هم فیضِ این چنین نیست گیرت نخواهد آمد همچون غذای مادر وادیِ طور زهرا، آن وادیُالسلام است رفتم نجف حرم داشت حال و هوای مادر فکرِ غم بقیعاَم، زهرا حرم ندارد! جانم به تو حسن جان، جانم فدای مادر آن بانوی رشیده خم شد میان کوچه آن کوچه در مدینه شد کربلای مادر مادر ما زِ بس که مادر بود به زمین خورد، ما زمین نخوریم هر یاحسین نوکر، مدیون فاطمیهست آنکه گذاشت تا صبح، صورت به پای مادر در وسط کوچه تو را میزدند کاش به جای تو مرا میزدند ای کاش جای دیوار، یا جای ضربهی دَر میخورد بر سر ما، درد و بلای مادر با صورتی که زهرا، پنهان زِ شوهرش کرد معلوم شد بعید است، دیگر شفای مادر وقتی لباس خونی را فِضه شستوشو کرد شد آب از خجالت، دختر به جای مادر خورشید عالَمتاب من تابش نکردی در خانهات احساس آرامش نکردی یکبار هم از شوهرت خواهش نکردی مظلوم من با ظالمان سازش نکردی حتی میان بسترت هم ایستادی زهرا عجب درسی به اهل زور دادی این زخم روی سینهی تو کار دردیست در شهر گشتم مرهمِ درد کمر نیست باور کن اینجا از علی مظلومتر نیست حالا که من تنها شدم وقت سفر نیست کار مرا با رفتن خود زار کردی با درد پهلو روزِ آخر کار کردی میخواهد اشکم از دو دست لاغرت چه؟ چیزی بگو آمد سر این پیکرت چه؟ گیرم لباست نو شود این بسترت چست؟ میخندی اما گریههای آخرت چه؟ آن پهلوان که لشکر خیبر به هم ریخت پای وصیتهای تو آخر به هم ریخت تابوت تو آماده و تابوت من نه کاری اگر داری بگو غسل و کفن نه در شعلهها افتاده بود این بدن نه جای همه هستی جای حسن نه خیره شدنهایش به آن چادر اشارهست در دستهایش تکههای گوشوارهست پیدا نکردم همدمی همدردی اصلا زهرا نمیآید به من شبگردی اصلا فکری برای بچههایت کردی اصلا برخیز آن چادر نمازت را سرت کن جانِ علی چاره برای دخترت کن این روزا ساکت و بیقرار بودی شبا از درد زیاد بیدار بودی هر موقع به یاد محسن افتادی دیدمت خیره به اون دیوار بودی سختته که دست به پهلوهات بگیری با گلای پیرهنت خو بگیری میدونم خیلی برات مصیبته توی خونه از علی رو بگیری حق داری بری غم تو بیحده من میگم بمون ولی تو گوش نده آخه من کجا برم به کی بگم؟ یه حرومزاده زن منو زده اون که داره خبر از علی کیه؟ اون که سوخته بیشتر از علی کیه؟ جلو چشمام میزدن همسرمو کیه شرمندهتر از علی کیه؟ بعد تو ای سایهی سرِ خونه دخترِ تو میشه مادرِ خونه تا که باز داغ روی قلبم نذاره میخو درمیارم از دَرِ خونه آرزوم بود تو رو خندونت کنم هرچی که دارمو قربونت کنم منی که طبیب هر دو عالَمم نتونستم تو رو درمونت کنم نکنه این غما بیعدد بشه بازم این دنیا با ماها بد بشه نکنه یه روز بیاد ما نباشیم چادر دخترمون لگد بشه نکنه زینبو غصه پیر کنه یه حرومزاده اونو اسیر کنه نکنه یه روز شبیه مادرش توی ازدحام کوچه گیر کنه روزِ مُحبان علی شب شده واویلا واویلا رختِ اسیری تنِ زینب شده واویلا واویلا حالِ دلم بهتر نمیشه این حیدر اون حیدر نمیشه زخم دلم هرچی که باشه باز زخم میخ دَر نمیشه زخم پهلوی زن پا به ماه این همه روزِ نشد رو به راه روضههاشو هر شب گفتم به چاه پشتِ دَر افتاده بود بیپناه کشتنش اما میگفتن که خودش مُرد خودش حتما یه روز محکم به در خورد خودش خورده یه جایی چشم و گونهاش خودش آتیش گرفته بین خونهاش ای وای من، ای وای من، زهرا .. از بعد تو گفتم همیشه این خونه اون خونه نمیشه یهجوری دستتو شکستن موی حسن شونه نمیشه روضه میخوندی همش با حسین بگو که من غریبترم یا حسین زنده بودن پیش چشمان من زنم را زدن اما ... زینب و اهل حرم دل نگرانن حسین تا هست زنها در امانن حسین تا هست خیمه رو به راهه غم ناموس بعد قتلگاهه ای وایِ من، مظلوم آقای من..