باز دم هیئت ما صحبت ابرو تو بود حرفامان همه از چهرهی نیکویِ تو بود نامت آمد به زبان مجلسِ ما خوشبو شد عطر به این یاسِ دلافزا همه از بویِ تو بود عمرمان پشتِ دَرِ خانهی تو شد سپری از همان روزِ اَزل جنتِ ما کویِ تو بود بَرِ لبِ آب رسیدی و عزیزم نخوردی از آب علقمه محو وفا و ادب و خویِ تو بود بوسههایی که به دستان تو زد شیرِ خدا افتخاریست که زیبندهی بازویِ تو بود *** یادم زِ وفایِ الشجع الناس آید وَز چشمِ تَرم سوزِ الماس آید آید به جهان اگر حسینِ دِگری هیهات برادری چو عباس آید *** سقایِ دشتِ کربلا ابالفضل دستش شده از تن جدا ابالفضل *** مادرم گفته غلامت باشم خادمِ درگهِ امامت باشم *** والله اِن قَطعتم یَمینی اِنی احامی ابداً عَن دينی *** یا اَخا چرا مادر دیدگان تَر دارد؟ با وجودِ بابایم یا اَخا چرا مادر صورتش شده نیلی؟ با وجودِ بابایم کی به او زده سیلی؟ اگر این است تاثیرِ شنیدن