ای سلام آورده از سیارگانت آفتاب

ای سلام آورده از سیارگانت آفتاب

[ حاج جواد حیدری ]
‏ای سلام آورده از سیارگانت آفتاب
آسمانت بر زمین و مهر و ماهت بر تُراب

عالم هستی گدایت فوج فوج و خیل خیل
دفتر گیتی  ثنایت فصل فصل و باب باب

آستانت آسمان و آسمانت آستان
هشت بابت آشیان و آشیانت هشت باب 

چهار مامت، چهار کودک پنج حسّت، پنج عبد
شش جهت، شش بحر لطف‌و، نُه رواقت نُه حُباب

گنبد زرّین تو در جنّةُالاَعلای طوس
کعبه‌ی سیارگان، بیتُ الحرام آفتاب 

خاک کویت عطر خُلد و عطر خُلدت خاک کو
درّ نابت ریگ جوی و ریگ جویت دُرّ ناب

زاشتیاق جام سقاخانه‌ات خضر نبیّ
شسته از ظُلمات، دل بگرفته ذکر آب آب

جبرئیل از شهپرش در این حرم جاروب‌کش
انبیا شویند ایوان طلا را با گلاب

تا زند گل بوسه بر پای کنیز مَطبخت
می‌سزد کز مصر بشتابد زلیخا بی‌حجاب 

با گناه انس و جان، هرکس قبولت اوفتد
انس و جان را می‌توان بردن به جنّت بی‌حساب 

درد خود نیاورده بیمار، از تو بستاند شفا
حرف خود ناگفته سائل، از تو می‌گیرد جواب

گر نشیند لحظه‌ای با خادمت اهل دلی
می‌کند از جنّت و از حور و غلمان اجتناب

نقش پای زائرت تا بر تراب افتاد، گفت 
مِهر بر اوج فلک، یا لَیتَنی کُنتُ تُراب

****************

دوست دارم کبوتراتو ببینم
روبرو پنجره فولاد بشینم
 
آقا از گناه پرم سوخته شده
چشم من به گنبدت دوخته شده

شنیدم سجیَّتُکُمُ الکَرَم
رو رها کنم کجا برم

نظرات