ای حُسن بیهمتا دچار عزّتم کن با لطف بی اندازهات بد عادتم کن با این بدِ بی آبرو هم همنشینشو همصحبتم باش و به دور از غربتم کن فرزندِ هادی الاُمَم بابای مهدی در مهمانی هدایت دعوتم کن آخر زمان است زمام از دست رفته دور از بلایایم کن با غیرتم کن بگذار در دستم براتِ سامرا را کنج حرم فکری برای حاجتم کن عمری به من لطف خودت را گوشزد کن اصلاً بیا یکریز غرق منّتم کن از گوشهی چشمت شب میلادت آقا عیدانه یک خوشه عنایت قسمتم کن