ای جانِ جانِ جانم، تو جانِ جانِ جانی جانم در اختیارت، ای عشق آسمانی میکِشم عکس رخ یارو، میزنم به در و دیوار و تا یه بار نگاه کنی ما رو، میبَرم اسم علمدار و سپهدار و، جهانگیر و جهاندار و دستت دستِ پروردگار، ای در آسمانها مَدار تا محشر بماند حصار، شعر محشر شهریار علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی، همه سایهی هما را دل دل نکن دلِ من، دل رو بزن به دریا کور شن همه خوارج لا حُکمُ اِلّا مولا این صدا تا به فَلک میره، بدونِ علی نمک میره دشمن علی نمیمیره، بهخدا که به درک میره ای نَقل تو نُقل دهان، ای نام تو شور اذان مستم مست شعر همان، بیت محشر چایچیان نماز بیولای او، عبادتیست بیوضو به منکرِ علی بگو، نماز خود قضا کند علی علی علی علی... **** از من مَرنج گر وسط دل نشاندمت سائل عزیزِ خویش به ویرانه میبَرد حسین... آه، عشقت همراه منه، از گهواره تا لحد عاشقتم از ازل معشوقٌ اِلَی الاَبد دنیا رو بیخیال، دنیا یعنی حسین نوکر یعنی همه، آقا یعنی حسین لطفت دائمیه و گذری نیست چشمم به دست بنی بشری نیست رفتم دورامو زدم ولی دیدم جایی غیر کربلا خبری نیست یا ثارالله یا حسین...