الهی، الهی، برات بمیره خواهر ... دیر رسید خواهرت بوسید از رگهای حنجرت به خورشید آسمون سپرد کمتر بتابه رُو پیکرت الهی، الهی، برات بمیره خواهر ... خیلی خالیه جات دِق کردن تُو صحرا دخترات تُو کهنه حصیرِ پارهای جمعت کردند زنهای دهات الهی، الهی، برات بمیره خواهر ... شاهِ نیزهنشین روضهی گودال من همین اسب اگه نعلش تازه باشه محکم پاشو میکوبه زمین الهی، الهی، برات بمیره خواهر ...