از دختر شهید به دختران مکتب پیغمبر

از دختر شهید به دختران مکتب پیغمبر

[ حسین محمدی فام ]
(از دخترِ شهید به دخترانِ مکتبِ پیغمبر
از خواهرِ شهید به زینبیونِ سپاهِ حیدر)۲ 
از مادرِ شهید به رهروانِ فاطمیِ کشور

من زینبم، دانش‌آموزِ کلاسِ فاطمه‌ام
من زینبم، آیت‌الله‌ام، فقیه و عالمم 
من زینبم، استوار و محکمم

زینب رشیده‌ای‌ست که بر شانه‌یِ کسی
تکیه به غیرِ شانه‌یِ حیدر نمی‌دهد 
زینب همان کسی‌ست که در اوج عفتش
عباس می‌دهد، نخِ معجر نمی‌دهد 

یا زینب، یا عَقیلَةَ‌العَرَب ...

******

تو راهِ این قیام نیفتادم حتیٰ یه لحظه از پا
درسِ مقاومت با انقلابم زنده شد تو دنیا 
با حفظِ معجرم ثمر گرفته نهضتِ عاشورا 

من زینبم، آتشِ قهرِ خدا در هیبتم
من زینبم، کربلا شد محترم از حرمتم
من زینبم، الگویِ یک امتم

(زینب شکوهِ خواهری‌اش را در عالمین)۲ 
دستِ کسی به غیرِ برادر نمی‌دهد 
زینب همان کسی‌ست که در اوج عفتش
عباس می‌دهد، نخِ معجر نمی‌دهد 

یا زینب، یا عَقیلَةَ‌العَرَب ...

******

خوش به سعادتش، کسی‌ که باشه در پناهِ چادر
ثابت‌قدم میشه اونی‌که واسش خیمه‌گاهه چادر
ای لشکرِ خدا، وقتِ جهاده با سلاحِ چادر

من زینبم، تک‌سوارِ ارتشِ پیغمبرم 
من زینبم، مثلِ زهرا یک تنه یک لشکرم 
من زینبم، ذوالفَقارِ حیدرم 

او مظهرِ صفاتِ جلالیِ حیدر است 
یعنی به راحتی به کسی سر نمی‌دهد 
زینب همان کسی‌ست که در راهِ عفتش
عباس می‌دهد، نخِ معجر نمی‌دهد

یا زینب، یا عَقیلَةَ‌العَرَب ...

نظرات