آمد به میدان لشکری که

آمد به میدان لشکری که

[ امین شادکام ]
(آمد به میدان لشگری که
ذوالفقار اَندَر این اَریکه)۲
اصلاً از خونِ مادری که

(در اصالت فاطمه است
در شجاعت حیدر است)۲
در صَلابَت مجتبیٰ
در قیامت محشر اس
در روایت عالِمِه
زینبِ نام آور است

این دو نوجوانِ زینب
این دو نوجوانِ پهلوانِ زینب
در میدان، می‌گویند، سخن از زبانِ زینب

نَحنُ بِحِماک، یا ابا عبدالله...
روحَنا بِفِداک، یا ابا عبدالله...

رحمتُ الله به آن لَبی که
می‌گوید نامِ زِینَبی که
گفته در شان او نَبی که

(زینَتِ شیرِ خدا، افتخارِ حیدر است)۲
غتبغ بُرّانِ علی، ذوالفقارِ حیدر است
ماده شیرِ کربلا، اقتدارِ حیدر است

شرحِ ماجرای زینب
شرحِ ماجرایِ کربلای زینب
می‌گفتند، یک لشگر، همه با صدای زینب

نَحنُ بِحِماک، یا اباعبدالله...
روحَنا  بِفِداک، یا ابا عبدالله...

جانم به آن نورِ جَلی که
در عرشِ حق باشد مَلیکه
دخترِ مرتَضیٰ علی که

(آنچه گوید می‌شود
آنچه خواهد می‌شود)۲

محشری بر پا کُند
خطبه‌اش طوفان کُند

کوفه را رسوا کُند
شام را ویران کُند

این بود پیام زینب
این بُوَد پیامِ انتقامِ زینب
ای دنیا، این باشد، همه‌ی کلامِ زینب

نَحنُ بِحِماک، یا ابا عبدالله...
روحَنا بِفِداک، یا ابا عبدالله...

راحتِ روحم، راحتِ جانم
قوتِ قلبم، ای ضربانم

اسمِ حَسینَم، کَهفِ اَمانَم
نمکِ عشقِ تو، جوشَم عَیانَم

نظرات