آفتاب شرفم؛ مظهر توحیدم من
147
8
- ذاکر: سید محمود علوی
- سبک: واحد
- موضوع: حضرت رقیه (س)
- مناسبت: شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
- سال: 1402
آفتاب شرفم، مظهر توحیدم من
با همین سن کمم، مرجع تقلیدم من
بخدا لحظهای از کفر نترسیدم
بخدا جا نزدم هر چه بلا دیدم من
کاخ اگر کوه احد باشد خرابش میکنم
کفر اگر در پرده باشد بینقابش میکنم
دارم از بابا بزرگ خویش ارث روشنی
در شعاعم ذره باشد آفتابش میکنم
آنکه حتی یک النگو در ضریح انداخته
با خدا در روز محشر بیحسابش میکنم
سفرهدار روضهی بابا منم با دست خویش
گندمی گر نذر گردد آسیابش میکنم
زنده باشم گر عمه جان
من بعد از این گهوارهای
عاقبت میسازم نذر ربابش میکنم
چه حنایی به موی سرت زدی
چه عجب سری به دخترت زدی
بابا..
اینکه رو به روت نشست دخترته
میبینی چقدر مثل مادرته
من میخوام بیام الان تو بغلت
بغلت الان کجای سرته؟
نور زهرا عین ظلمت را درخشان میکند
نور حق را از دل ناحق نمایان میکند
خواهرم با چادرت اسلام را ترویج کن
چادر زهرا یهودی را مسلمان میکند
چونکه فرزندان او جمعاند در این مملکت
فاطمه لطف فراوانی به ایران میکند
هرکسی کاری علیه مردم ایران کند
فاطمه او را از این کرده پشیمان میکند
بر مشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنهی آب فرات ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
با همین سن کمم، مرجع تقلیدم من
بخدا لحظهای از کفر نترسیدم
بخدا جا نزدم هر چه بلا دیدم من
کاخ اگر کوه احد باشد خرابش میکنم
کفر اگر در پرده باشد بینقابش میکنم
دارم از بابا بزرگ خویش ارث روشنی
در شعاعم ذره باشد آفتابش میکنم
آنکه حتی یک النگو در ضریح انداخته
با خدا در روز محشر بیحسابش میکنم
سفرهدار روضهی بابا منم با دست خویش
گندمی گر نذر گردد آسیابش میکنم
زنده باشم گر عمه جان
من بعد از این گهوارهای
عاقبت میسازم نذر ربابش میکنم
چه حنایی به موی سرت زدی
چه عجب سری به دخترت زدی
بابا..
اینکه رو به روت نشست دخترته
میبینی چقدر مثل مادرته
من میخوام بیام الان تو بغلت
بغلت الان کجای سرته؟
نور زهرا عین ظلمت را درخشان میکند
نور حق را از دل ناحق نمایان میکند
خواهرم با چادرت اسلام را ترویج کن
چادر زهرا یهودی را مسلمان میکند
چونکه فرزندان او جمعاند در این مملکت
فاطمه لطف فراوانی به ایران میکند
هرکسی کاری علیه مردم ایران کند
فاطمه او را از این کرده پشیمان میکند
بر مشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنهی آب فرات ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
نظرات
نظری وجود ندارد !