لبهامو بستم به آب تا برسم به آبِ کوثر میکشم گرسنگی تا دربیارم تو سرها سر تا نشون بدم که واسهم خاطرت خیلی عزیزه تا بگم دلم بدونِ مهر و عشقِ تو مریضه همهیِ دنیا رو گشتم گوشه گوشهَ وُ با دقّت ندیدم مثلِ تو حتی یه نفر تویِ رفاقت رفیقی که میسوزونه دل واسه دوستاش همیشه حتی مادرم تو ایثار مثه تو خدا نمیشه میبینی بدی تو از من میبینم من از تو خوبی میپوشی عیبمو آخه خدا ستّارالعیوبی میبینی سرکشیامو امّا میگیری ندیده میبینی قلبِ سیامو امّا باز میگی سفیده میبینی کارشکنیمو که چقدر توبه شکستم امّا باز میگی بیا که راهو رویِ تو نبستم میبینی که خیلی وقتا میشم از یادِ تو غافل چشم اَزم برنمیداری که نرَم به سمتِ باطل میبینی که من اسیرم اسیرِ حیلهیِ شیطون میرسی به دادِ قلبِ مضطر و زار و پریشون میبینی تا قطره اشکی میگی بخشیدم گناتو میشورم با این یه قطره نامهیِ زشت و سیاتو میبینی خالیه دستم میدونم خیلی کریمی میبینی حقیر و پستم میدونم خیلی رحیمی بگیر این دستها رو نگذار جایِ دیگهای بلند شه بذار غیر از درِ خونهت همه جا سرم بلند شه یا الهی یا الهی یا الهی یا الهی /۴/