گره افتاده به کارم

گره افتاده به کارم

[ ابوذر بیوکافی ]
[سلام ای مظهر ایمان
 سلام ای باطن قرآن]۲
سلام عالم و آدم
به تو ای شاه شهیدان

پریشانِ، عزایت شد، تمام عالم امکان۲
سلامُ الله، علی المظلوم، سلامُ الله علی العطشان2

(حسین جانم حسین جانم)... 

گره افتاده به کارم
به پایت سر بگذارم
بده رخصت که عموجان
به راهت جان بسپارم

علی‌اکبر، به میدان رفت، دلم همرهش عازم
دَم «ان تنکرونی» شد، نوای بر لب قاسم۲

(عمو جانم عمو جانم)... 

یتیمی خون‌جگرم کرد 
غمت دل‌خسته‌ترم کرد
حجم سنگ حرامی 
شکسته بال و پَرم کرد

اگر قدم، شده رعنا، کشیده بر زمین پایم 
به زیر سُم مرکب‌ها، شکسته استخوان‌هایم۲

(عمو جانم عمو جانم)...

نظرات