وقتی آسمون به رنگ خون شد

وقتی آسمون به رنگ خون شد

[ روح الله بهمنی ]
وقتی آسمون به رنگ خون شد
اربابم تو کربلا حیرون شد

دیگه بعد کشتن شیرخواره
کار کشتن حسین آسون شد

تسلیت گفت خدا به غریب کربلا
این یعنی مُصیبتاً اعظمها

یه قدم میره به سمت لشکر و
یه قدم میاد به سمت خیمه‌ها

فدای اشک چشای معصومت
در آوردم تیرو از تو حلقومت
میخونه نوحه مادر مظلومت

(وای وای، وای وای
به کربلا آب روان قیمت جان شد
حنجر اصغر هدف تیر و کمان شد...)

داغ کربلا نمیشه تکرار
میگن که بعد قیام مختار

از سنگدل ترینشون پرسیده
شد آیا دلت بسوزه یک بار

تو صدای هلهله بعد تیر حرمله
مادرش فاطمه رو صدا میزد

تا میومد بره سمت خیمه‌ها
دوباره شیرخواره دست و پا میزد

شد حال مادرت تماشایی
رو نیزه داری چه قد و بالایی


فدای اشک چشای معصومت
در آوردم تیرو از تو حلقومت
میخونه نوحه مادر مظلومت

(وای وای وای
به کربلا آب روان قیمت جان شد
حنجر اصغر هدف تیر و کمان شد...)

نظرات