ای زلف خون فشان

ای زلف خون فشان

[ محمدعلی کریمخانی ]
ای زلف خون‌فشانِ توام لیلةُ‌البرات
وقت نماز شب شده حی علی الصلاة

برخیز روی نیزه ببین صف کشیده‌اند
پشت سرت تمامی ذرّات کائنات

احرام بسته‌ام، احرام بسته آمده‌ام تا کنم طواف
اینجا مطاف عشق من است و مصافی

نظرات

چقدر خوب و پر مفهومه نوحه هاشون. ،خدارحمتشان کناد