دعا کنید نَمیره ماهی کنارِ دریا هیشکی برام نمونده شدم غریب و تنها یادت باشه یهبارم به من نگفتی بابا تو چشمای قشنگِ تو یه دنیا حرف نابه جای خالیت تو خیمهمون سوالِ بیجوابه کاشکی بگیره حرمله با تیر خود قلب مرا نشونه علی مواظب خودت باش که سرت نیفته از رو شونه علی لایلای... **** خوش آنکه حلقههای سرِ زلف وا کنید دیوانگان سلسلهات را رها کنی کار جنون ما به تماشا کشیده است یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی تو عهد کردهای که نشانی به خون مرا من دست بر دعا که به عهدت وفا کنی دانی که چیست حاصل و انجام عاشقی جانانه را ببینی و جان را فدا کنی تا کِی به انتظارِ قیامت توان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی