مَلجَعِ اهل حرم، تا ظهر اگر عباس بود شب نگهبان در کنار نَهر علقم، زینب است مُنزَوی، هرگز نزن بیهوده لاف عاشقی این حسین تنها یه کاشف دارد آنهم، زینب است چهرهاش مُنعَکِف از طَلعَتِ روی زهراست عشق بازیش، از آن حال و هوایش پیداست اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست از ازل تا به ابد، پرچم زینب بالاست بر روی شانهی زینب، علمت بر پا بود مَرحَبا بر زینب پرچم کرب و بلایت همه جا بر پا بود مَرحَبا بر زینب