مثل راه رفتنِ خورشید توی صحرا قدم میزد جای بابا حسن که نیست، به نیابتش عَلم میزد این نوجوونه یا پهلوونه، اهلِ زمینه یا آسمونه هیبتش کرده دشمن رو دیوونه با شتاب اومده مثل عقاب اومده نوهی دلبندِ ابوتراب اومده با کفن اومده، بیپیروهن اومده همه گفتن که خودِ خودِ حسن اومده (حسن یا مولا، حسن یا مولا، حسن یا مولا)۳ لحنش لحنِ اباالفضلو، تیغش تیغِ بنیهاشم ذکر لبهاشه "یا زهرا"، رجزش إنّی أناالقاسم خیلی دلیره از نسل شیره سرادر جنگو مردِ عشیره انتقام زهرارو هم میگیره بیسپر اومده یلِ قَدَر اومده بهترین شاگرد رزمِ قمر اومده با نسب اومده چه با غضب اومده دشمن انگار که دیگه جونش به لب اومده