سنگ زدند نیرنگ زدند

سنگ زدند نیرنگ زدند

[ امیر برومند ]
سنگ زدند نیرنگ زدند
موی سرت رو پسرم چنگ زدند
تیز زدند شمشیر زدند
تا که عمو بشه زمینگیر زدند

تموم پیکر تو رو عزیزم
پیش چشام به خاک و خون کشیدن
(همه رسیدن و با مرکباشون
یکی یکی رو بدنت دویدن)۲

پرت شکست، پیکرت شکست
سینه‌ی تو شبیه مادرت شکست

صدا زدی، ناله‌ها زدی
مقابل چشمم دست و پا زدی

خود منم نمی‌دونم عزیزم
چجور کنار بدنت رسیدم
پا رو زمین کشیدی آروم آروم
(دوباره غربت حسن رو دیدم)۲

*******

اَما فیکم مُسلم
روبه‌روی چشم گریون حسن
اَما فیکم مُسلم
مادر زخمی رو شلاق نزن

یه بی‌حیا اومد و
هی با لگد در می‌زنه
از لای چوبه‌های در
(مادر و خنجر می‌زنه)۲

اَما فیکم مُسلم
یه نفر نیست بهش آب بده
اَما فیکم مُسلم
یه نفر آب به ارباب بده

نفس نفس می‌زنه
بال و پر زخمیش رو 
هی به قفس می‌زنه

*******

کار از کار گذشت
از روی پیکر تو یه لشکر انگار گذشت
کار از کار گذشت
شمر با هلهله و خنجر خونبار گذشت

کار بالا گرفت
نیزه‌ها تو بدنش یکی یکی جا گرفت
کار بالا گرفت
شمر دون با چکمه رو تن حسین جا گرفت

وَالشمر جالسٌ نفس مادرش گرفت
خورشید تیره گشت تا دوباره هوا گرفت

*******

بُنَیَه قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مِنَ الشُربِ الماء مَنَعوکَ


*******

غروب شد آفتاب نشست
شمر ولی از تنت پا نشد
غروب شد نمازش رو بست
راه حلقت ولی وا نشد

*******

(یک زن تنهام چطوری
شمر و ازت جدا کنم؟)۲
(پاشو اذان مغربه
من به کی اقتدا کنم؟)۲

****

خداحافظ ای برادر زینب
به خون غلطان در برابر زینب
(خدا را از این غم چه چاره کنم؟)۲

نظرات