خستم از شبای بی غمت وقتی که تورو ندارمت شبایی که تو نیستی رو به روی کی باید بشینم؟! خواهشم همین یه حرفمه این خودش یه دنیا ماتمه نذاری من بمریم و محرم تورو نبینم زندگی مثل یه ساعت تلخهو ولی حقیقته نمیتونی بگیری که جلوی این دقیقه هارو زندگی یه روز تموم میشه دیدن تو آرزوم میشه چجوری سر کنم زیر لحد آخه محرمارو لاقل بذار که تو قبر باز تورو صدا بکنم زیر خاک چجوری آخه گنبدو نگاه بکنم یاحسین حبیبی حسین(۵) * دلخوشیم فقط امام رضاست آخرش نمیدونم کجاست؟ منم یادم بره ولی امام رضا یادش میمونه کاش یکی باشه بجای من جای اشک و گریه های من یه خورده روضهی رقیهی سه ساله رو بخونه وقتی مرگ خبر نمیکنه التماس اثر نمیکنه چرا به جز حسین آدم رفیق دیگه داشته باشه لااقل یه جوری نوکری میکنم که آخر سری امام رضا کاری کنه که مرگ من تو روضه باشه حرف راست همینیه که سنگ قبر مثل قفسه بعد مرگ نمیزاره که حسین من صدام به تو برسه یاحسین حبیبی حسین(۵)