دنیا ندارد ارزشی وقتی که آقا نیست در عصر غیبت زندگی کردن که زیبا نیست باید بسوزیم و بسازیم از فراق یار هر کس نمیسوزد در این هجران که از ما نیست مهدی به دنبال منِ آماده میگردد بیچاره من وقتی دلم اصلاً مهیا نیست تب میکنیم، آقایمان تب میکند با ما دارد هوای شیعه را، پس شیعه تنها نیست دلهایمان حکم حرم دارد، در این دل هم جز مهدیِ زهرا برای هیچ کس جا نیست دنبال راهِ وصل اگر میگردی ای عاشق راهش بجز دل کندن از لذّات دنیا نیست باید همیشه زینتش باشم ولی صد حیف آلودهای مانند من در شهرِ مولا نیست جایی که بینِ روضه، زهرا میرود از هوش باور بفرمایید که، جای تماشا نیست ******* شاید امسال به این بادیه باران برود شاید امسال به این دشت بهاران برود شاید امسال خدارا تو چه دیدی شاید یوسف گمشده اینبار به کنعان برود شاید امسال حسین از سفر کربُبلا منصرف گردد و شاید به خراسان برود شاید امسال کسی آب نبندد به کسی یا اگر بست از این کرده پشیمان برود شاید امسال اباالفضل نیفتد از اسب شاید امسال اباالفضل به میدان نرود شاید امسال اذانِ علی اکبر در شهر تکیه در تکیه شبستان به شبستان نرود شاید امسال علی اصغر آغوشِ حسین سوی گهوارهی خود با لبِ خندان برود شاید امسال حبیب و وهب و جون و زهیر نگذارند که آتش سوی طفلان برود شاید امسال نه از گوش کسی خون آید و نه در پای کسی خار مغیلان برود شاید امسال به هنگام عبور از گودال سر به محمل نزند زینب و آسان برود خیزران شرم کند از همه شاید امسال چه رسد اینکه به سوی لب و دندان برود روضهخوان از دم دروازهی ساعات نرو دخترِ شیر خدا از چه پریشان برود؟