دعا کنید نَمیره ماهی کنارِ دریا هیشکی برام نمونده، شدم دوباره تنها یادت باشه یه بارم به من نگفتی بابا تو چشمای قشنگ تو یه دنیا حرفِ نابه جای خالیت تو خیمهمون سوالِ بیجوابه کاشکی بگیره حرمله با تیر خود قلب مرا نشونه علی مواظب خودت باش که سرت نیفته از رو شونه علی لایلای ... یه خنده از لب تو، این تنها آرزومه عکس نگاه نازت همیشه رو به رومه رفتی ولی نگفتی کار بابات تمومه اگه چشاتو وا کنی میبرمت مدینه میخوان باهات بازی کنن رقیّه و سکینه بده جوابمو علی، تا که هنوز زیر گلوت سپیده پاشو ببین مادر تو گهوارهی تازه برات خریده علی لایلای ... * * * * مزن اینقدر به بابا خنده مکن اینقدر مرا شرمنده میزنی خنده به من، علّت چیست؟ مگر این خندهی دشمن بس نیست؟