دستیم اگر به دامن موسی بن جعفریم ما جیره خوار خرمن موسی بن جعفریم پای برهنه آمده ام بشر حافی ام ما خاک کوی و برزن موسی بن جعفریم حافط چه خوب گفت به محراب ابرویت دست دعا به گردن موسی بن جعفریم نان و پنیر نذری مادربزرگهاست امروز اگر به دامن موسی بن جعفریم عالم به بند اوست که خاکش گره گشاست پس ما اسیر خواندن موسی بن جعفریم باب الحوایجیست رهامان نمیکند شکرش به ذیل مامن موسی بن جعفریم کمتر نی زان زنجیر حلقه ای دلبستههای دختر موسی بن جعفریم زنجیرها ضریح تن زخمی اش شدن حالا دخیل جوشن موسی بن جعفریم با مادرش اسیر غم روضه خوانی کنج بدون روزنه موسی بن جعفریم