دست ما گیر که در ورطهی غم میافتیم یاد ما باش که ما یاد تو کم میافتیم باید اینجا بنشینیم که ما را بخرند گریه کن گریه وگرنه ز قلم میافتیم یا أبا عبدالله... لطف چشمان ترِ مادرمان بود اگر که درِ خانهی ارباب کَرَم میافتیم ریشهی ما همه در خاک حسینیهی توست دست ما نیست که در پای عَلَم میافتیم یا أبا عبدالله... جان هر شیعه به قربانِ أباعبدالله به فدای لب عطشان أباعبدالله مادرم گفته به من در عوض لالایی پسرم، جان تو و جان أبا عبدالله یا أبا عبدالله... مادرم حضرت زهراست، به روی قبرم بنویسید ز خویشان أباعبدالله خواه بر بالای نیزه خواه در میدان مین جان اگر جان است قربان أباعبدالله