سری ندیدم در این حوالی که خاک پای علی نباشد که خاک چسبیده بر عبایش، دگر جدای علی نباشد قسم به مالک، قسم به قنبر، ولی فقط حیدر است، حیدر موالیِ هیچکس نباشم، اگر ولای علی نباشد حیدر حیدر، حیدر و حیدر و حیدر ... به شام معراج و عرش اعلی، خدای از گفت و گو مبرّا چگونه خوانَد پیمبرش را اگر صدای علی نباشد؟ نه چون غُلاتش علی پرستم، نه از خداییش دل گُسستم که من خدا را نمیپرستم، اگر خدای علی نباشد حیدر حیدر، حیدر و حیدر و حیدر ... عدو بغل در خُرافه آمد، شمارشاش در گزافه آمد سهتا خلیفه اضافه آمد، کسی که جای علی نباشد علی ولایت، علی عدالت، علی صداقت، علی اصالت علی کُنَد رزق را حوالت، کسی که جای علی نباشد علی شفاعت، علی سیادت، علی سخاوت، علی عبادت علیست در کعبهاش ولادت، کسی که جای علی نباشد علی شریعت، علی طریقت، علیست لایَنفَک از حقیقت علی قسیم جحیم و جنّت، کسی که جای علی نباشد حیدر حیدر، حیدر و حیدر و حیدر ...