تو زنجیرم و دل‌خون

تو زنجیرم و دل‌خون

[ روح الله بهمنی ]
تو زنجیرم و دل‌خون 
لحظه‌لحظه‌ام گریون 
ممنوع‌الملاقاتم 
کنجِ حجره و زندون

چهارده ساله خون‌جگرم
دلتنگم برا پسرم 
چهارده ساله خون‌جگرم
از معصومه بی‌خبرم

یا رَبّی یا الله، بِحق ثارالله
خَلِّصنی مِن حبسِ هارون 

اَنَّا الغریب یاالله...

نظرات