تو رو گرفته از من این زمونه بعدِ علی، همه کسم رو گرفت نفس بکِش نفس بکِش عزیزم خسخسِ آخر، نفَسم رو گرفت پهلوت اگه زخمه برام عجیب نیست داغ مدینه دلتو گرفته نمیشه وایسم و تماشا کنم دستِ سیاه کاکلتو گرفته برات بمیرم از تو انتقامِ دلاوریِ حیدرو گرفتن تو پا کشیدی روی خاک و از من انگار دوباره اکبرو گرفتن جای بابات خالیه که ببینه گلم چقد خوش قد و بالا شدی چی شد تو اون شلوغیا که آخه یه ساعته همقد سقّا شدی این اشکی که میباره از نگاهم بغض گلوی حسنه شکسته سرت شکسته نه فقط سرِ تو شیشهی عمر منه که شکسته دارم بالاسرِ تو دق میکنم اگه صورت رو صورتت گذاشتم شرمندهی روی باباتم گلم اندازهی تنت زره نداشتم با پَرِ سوخته پَر زدی عزیزم میشه جوابمو بِدی عزیزم؟ چیکار کنم که پیش چشمای من مثل عسل کِش اومدی عزیزم