
بگو به حلقهی آلودهها خبر بزنند دوباره نوبت بیچارههاست در بزنند دلِ شکسته برای فقیرها گنج است گذاشتیم که مَردم به ما ضرر بزنند یکی صدای مرا تا طبیبها ببَرد ثواب دارد اگر به مریض سر بزنند اگر چه یک شبه حاجات ما روا شده است من آرزو به دلم مانده یک تشر بزنند چه میشود که گداها همین شبِ اول دمِ ضریح علی نالهی سحر بزنند همیشه آرزوی بچههای بد این است یکی دو بوسه روی صورت پدر بزنند حرم ببَر، نبَری باز میرویم از دست چه میشود که بدان پرسه دور و بر بزنند علاج درد مریضِ حسین کربُبلاست حسین گفته: به جانهای ما شرر بزنند هزار و نهصد و پنجاه، ضربه را میشد مگر به پیکر بیجانِ یک نفر بزنند کنار فاطمه که دست بر کمر دارد نشستهاند همه، نیزه بر کمر بزنند قرار بود که دور از حرم شهید شود نه این که خواهرِ او را همانقَدَر بزنند