ای جانِ جهان، جهانِ جان ادرکنی قیّوم زمین و آسمان ادرکنی احیاگر صد دَم مسیحا الغوث یا حضرت صاحبالزّمان ادرکنی **** بزرگی، بلندی، کریمی، امامی، تمامِ شکوهی، شکوهِ تمامی کشیش کلیسا و یا دِیر راهب تو بین همه واجب الاحترامی به قول مراجع، خداوندِ جودی به قول همه لاتها بامرامی امیری حسینُ حسینٌ امیری سلامٌ علیکی، علیکَ السّلامی امام حبیبی و عیسای عابس حسینی؟ مسیحی؟ بفرما کدامی؟ اجل روضهات بود ابد روضهات هست تو آن سایهی تا ابد مستدامی از اوّل به تو پادشاهی میآمد از اوّل به ما هم میآمد غلامی مرا از خیابان به هیئت کشیدی پس آینه پیداست در خِشت خامی کلاغ سیاهم ولی رو به شاهم مبادا نشینم به هر پشت بامی! نه تنها گدایان که هستند حتّی اثاثیهی روضهات هم گرامی پِی روضه گشتم همه کوچهها را تو هم سمت نوکر بیا چند گامی نگاهم به کهنه حصیر دِه افتاد بمیرم عجب روضهی بیکلامی! تو همصحبت ذات الله بودی تو را چه به اوباش بدمَستِ شامی!