
باز شامِ غم سحر آورده باز قاصدک خبر آورده هر کی شنیده میگه بهبه اُمُّالبنین پسر آورده چه مبارک سحری چه گوهر در گوهری چه پدر، چه پسری توی آغوش علی، اباالفضلو ببین چه قمر در قمری قبلهی آفاقه ذکرِ لبِ عشّاقه ادبو مصداقه بازار عشقش داغه از پَرِ قنداقهاش به دور زینب گشته هر چی داره اباالفضل از پَرِ قنداقه آقا یا اباالفضل مولا یا اباالفضل... بیمثل و بینظیر آورده اُمُّالبنین امیر آورده بعد از بِنتِ اسد این خانم شیر آفرینه، شیر آورده چه مبارک سحری چه مَهِ جلوهگری به عجب شیرِ نری تنِ اِبنِ اَشترو لرزونده با نگاش چه یَلِ باجگری سیّد و سالاره سخنورِ قهاره حیدرو تکراره اباالفضلِ کرّاره کاشف الکربِ شاهه خیلی خیلی ماهه الحق رقیه خانم چه عمویی داره آقا یا اباالفضل مولا یا اباالفضل...