ای أجل، ای أجل جون منو بگیر تو خیمهگاهِ فاطمهالزهرا ای أجل، ای أجل دارم بزن جلوی حجلهگاهِ قاسمِ زهرا دلم اسیر دو چشم سیاه و نافذ قاسم قلم ز وصف تو آقا، قاصر و عاجزه، قاسم بیمثال و قدر، یل جنگ جمل حتی مرگ برای تو شیرینتره از عسل زرهت پیرُهن، قاسمِ صفشکن أزرق و چندتا پسرهاشو تو با هم بزن یا قاسم، یا قاسم... شاهِ من، ریختن خون برای تو حلاله قاسمابنالحسن، قاسمابنالحسن شاهِ من، قبلهی نوکرا رو به جماله قاسمابنالحسن، قاسمابنالحسن به نامِ نامیِ الله به وقت نظم و نبردِ، شدی علی ولیالله مصدر شجاعت، یل با اُبهت چقدر بهت میاد منصب امامت یا قاسم، یا قاسم...