ای ابر قدرت ای ابر قهرمان

ای ابر قدرت ای ابر قهرمان

[ سجاد محمدی ]
ای اَبَر قدرت، ای اَبَر قهرمانِ علی
شد همه عالم، تحت امر و فرمانِ علی
با دَمت زنده‌ام، دَم‌به‌دَم سرِ خانِ علی
شدم عبد و، من شدم مسلمانِ علی

حیدر حیدر، علی علی علی ...

مخلص حرفم مختصرش اینه تُو یه جمله کوتاهه
خَلَقَ الانسان به دستِ حیدر شد، چون علی یَدُاللّهه 

حیدر حیدر، علی علی علی ...
* * * *
سرِّ لولاک علی علی
نور افلاک علی علی 
شیر بی‌باک علی علی
پدر خاک علی علی 

هم حق، هم همراه حق
هم خیر مطلق، هم نور بیرق
هم اَبَر قهرمانه و پهلوان خندق

ریزه خواریم و نشستیم شب و روز سرِ خانِ علی
ما نخوردیم ز دست اَحَدی نان به وَالله جز نانِ علی 
ما که هستیم مسلمانِ علی 
تا ابد هر چه خلیفه‌ست به قربانِ علی

حیدر حیدر، علی علی علی ...
* * * *
به همین مقصد و هدف سوگند
به شهنشاه لوکشف سوگند
به غدیریه‌ی نجف سوگند
دست بالای دستِ حیدر نیست

روشنیِ دل از نورِ نجف
زده به سر من شورِ نجف
مِی‌خونه‌ی ما شهرِ نجف
دارم هوسِ انگورِ نجف

مِی، مِی، بده ساقی مستِ مستم
امشب درِ مِی‌خونه نشستم

بَه‌بَه بنازم به شیرِِ خندق
حق، حق، علیٌّ حقٌّ مَعَ الحق

حیدر، حیدر ...

ماه در عرشِ معلّا می‌رفت
حق به دنباله‌ی مولا می‌رفت
دستِ حیدر که بالا می‌رفت
دست بالای دستِ حیدر نیست

گرمه به خدا تا پشتِ علی
هفت آسمونا تو مشتِ علی
زمین و زمان می‌چرخه فقط
با اشاره‌ی انگشتِ علی

دل، دل، یه دل دارم مستِ مولا
سر، سر، سرِ دارم مستِ مولا

تو، تو، تو هستی مولای مطلق
حق، حق، علیٌّ حقٌّ مَعَ الحق

حیدر، حیدر ...

نظرات