از خیمه شدی راهی چه لحظهی جانکاهی داری به لبت تکبیر با صوت عبداللهی اومدی صفای حرم تویی نورِ هر دو چشم ترم اومدی تا که نباشم غریب توی این نفسهای آخرم ای یار مدهوشِ عمو (بخواب در آغوش عمو) 2... دست تو جدا شد، آه تو قتلگاه عبدالله داری به یادِ زهرا مدام میگی وا اُمّاه تازه شد غمِ مجتبی میسوزم با داغِ تو بیصدا کاری بر نمیاد از دست من میزنی روسینهام دست و پا گلوی تو پاره پاره شده شبیهِ شیرخواره (ای یار مدهوش عمو بخواب در آغوش عمو)