آمده زینبی که زار و مضطر شده آمده خواهری که بی برادر شده کشته شد نور عین پیش چشمم حسین وا حسینا وا حسینا **** قامتم خم شده همه وجودم کبود غصه و ماتم رقیه پیرم نمود دخترم شد فدا مانده شام بلا **** با لب پر ز خون مرا صدا میزنی من نگه میکنم تو دست و پا میزنم داغ تو بر دلم قاتلت قاتلم یا بنیَ یا بنیَ **** بین آن همهمه میان آن هلهله ابن سعد لعین صدا زد ای حرمله پسرش را بزن جگرش را بزن **** خورده بود از فرات وحوش صحرا همه تشنهلب مانده بود سلالهی فاطمه خوانده چشم ترم قحط آب و حرم وا حسینا وا حسینا **** خلعت نوکریاش را به تنم کرد مورد مرحمت پنجتنم کرد حسین نعل بر سینهی او خورد که ما سینه زدیم سینهاش خورد شد و سینهزنم کرد حسین کربلا روضهی پاره جگری میچسبد کربلا رفتم و خرج حسنم کرد حسین