افتادهام از پا، عموجانم میآید با روضهی زهرا عموجانم میآید پهلو شکسته، پَر شکسته، سَر شکسته انگار بابا با عموجانم میآید موی سرم جامانده در سرپنجهیِ گرگ جان میکَنم اینجا، عموجانم میآید زیرِ سُمِ اسبِ حرامی قد کشیدم شاید شدم سقّا! عموجانم میآید میخِ در و سرنیزه از یک جنس هستند شد زخمِ سینه وا، عموجانم میآید هرکس رسید از راه یک ضربه زد و رفت یک تَن شده صدتا عمو جانم میآید من در ادب شاگردِ عبّاسم درست است گفتم به خود ''برپا'' عموجانم میآید تشییع این پیکر به سمت خیمه سخت است حتماً عمویم با عموجانم میآید ***** شاعر : حسین ایمانی ******