یکم آروم گریه کنید علیم بخوابه خنده رو لبهاشه مگه چه خوابی دیده خواب دیده برگشته عموش خواب دیده خوب شده گلوش خواب دیده روی صورتش بارون باریده پسرم رفته دیگه واسه همیشه لالایی دیگه از خواب بیدار نمیشه لالایی خالی شد گهواره تو حرم لالایی لای چشماش بازه همیشه تنت جدا سرت جدا رو دست بابا آخه گلوی کوچیک سه شعبه میخواست سه شعبه تیر آخره از تو قدش بلندتره مادر نبینم که سرت رو نیزه بالاست بمیرم واسه اون حلق پاره شده حالا قبر تو مثل گهواره شده توی خاک آروم دیگه چشماتو ببند من دارم اشک میریزم اما تو بخند لالایی لا لالایی لا لالایی لا لالایی... کاشکی دست آسمون از منش آسون میگرفت یا که بارون میگرفت تا لباش جون میگرفت لالایی لا لالایی لا لالایی لا لالایی...