یا رب نکند که گریهام بی اثر است راهم بده حق این دو چشمی که تر است من آمدهام در کرم باز کنی چشمم پیِ یک نگاه صاحب نظر است در میزنم و ز نالههایم پیداست یک بندهی پر گناه در پشت در است این در زدن آشناست در باز کنید انگار همان گدای قبل سحر است اینبار مرا رضا وساطت کرده پس بخشش تو بدون اما اگر است از لطف امام مهربان مشهدیام یعنی که بهپای شاه خرج سفر است تنبیه کنی هم نروم اما باز گر بگذری از خطای من خوبتر است آلودهتر از من احدی اینجا نیست این نالهی یک فقیر خونین جگر است در محضر مهربان تشر جایز نیست این بنده اگرچه مستحق تشر است بگذر ز من و توبهی من را بپذیر هرچند که این معامله پر ضرر است با دیدن ایوان طلایش گفتم ایوان طلای شاه چیز دگر است در طوس برات نجفم امضا کن در پیش پسر دلم کنار پدر است ما را ز علی جدا نکن یک لحظه این راه بدون مرتضی پر خطر است یا حضرت ثامن الحجج جان جواد ما را نجف امام مد نظر است حرف از پسرت شد و گمانم حالا هنگام دو جمله روضهی مختصر است رو کن سوی بغداد ببین فرزندت از کینهی ام فضل خونین جگر است میگفت حسین و هی به خود میپیچید در کنج قفس از او به جا مشت پر است هی چنگ به خاک میزد و جان میداد با خندهی آن زنی که در پشت در است از دست کنیزها چه خون شد جگرش تشییع شد و بر لب در خورد سرش