یادش بخیر زخم منو می‌بست زهرا بعد هر جنگ

یادش بخیر زخم منو می‌بست زهرا بعد هر جنگ

[ وحید شکری ]
یادش بخیر زخم منو می‌بست زهرا بعد هر جنگ
چادرشو مرهم کنید رو زخم این خسته‌ی دلتنگ

یادم نمیره پشت در عبامو انداختم رو زهرا
آخرشم خوب نشد رفت و منو گذاشت تنها

هی رو گرفت
دست به پهلو گرفت
لرزش زانو گرفت
آی درد بازو گرفت 
آخ بمیرم

زود شکست
تو آتیش اون دود نشست
درو نگهداشت با یک دست
امّا لگد زد یه پست
آخ بمیرم

صلّی علیکِ فاطمه دلتنگتم خانوم خونه 2
گوشواره‌هات رو دستمه این روضه رو حسن میدونه 

تو کوچه‌ها خوردی کتک دیگه همش می‌رفتی از حال۲
گود شده بود زیر چشات بس گریه کردی برا گودال

کوتاه بگم
وای از قتله‌گاه بگم 
از افتادن شاه بگم
خیمه و ذوالجناح بگم
آخ بمیرم

مظلوم من
بریده حلقوم من
از آب محروم من
نیزه خورده مهموم من
آخ بمیرم

صلّی علی المظلوم من آبت ندادن رفتی از حال
پیراهنت رو دستمه، دستم گرفته بوی گودال

شمر تنت رو پا که زد دیدم چه دردی روبرومه
آستینشو بالا که زد گفتم حسین کارش تمومه

فریاد کشید
سر منم داد کشید
تیغشو جلّاد کشید
روبروم ایستاد کشید
آخ بمیرم

دیر برید
آخ یه دل سیر برید
تا من بشم پیر برید
با دوازده تکبیر برید 
آخ بمیرم

صلّی علی العطشان من زخم لبت یادم میمونه
نفس نمونده جان من زینب بخواد روضه بخونه

از دور با زخم تنت گفتم دیگه بی سر نمیشی
هرچی بهم می‌چینمت از این مرتّب تر نمیشی

بی سر شدی
هرلحظه کمتر شدی
اندازه‌ی اصغر شدی
صدتکّه پیکر شدی
آخ بمیرم

غارت شدی
آخ هتک حرمت شدی
خیلی اذیّت شدی
تو سخت راحت شدی
آخ بمیرم

نظرات