مسعود پیرایش

چشام شده برا مصیبت تو ابری

1737
4
چشام شده برا مصیبت تو ابری
از اینکه تو نداری حتی سنگِ قبری
دلم شده برات پر از درد

کنار تو شب شهادتت کسی نیست
توی بقیع برا زیارتت کسی نیست
برای غربتت بمیرم

توی چشام جاری شده آبِ روون
نشونی تو رو گرفتم از خزون
مزار تو نداره حتی سایه‌بون

غریب آقا، غریب آقا غریب آقا (4)

پر از غمم از اینکه تو مدینه بودی
شبیه مادرت به تو می‌شد حسودی
ز مادرت نشونی داری" (2)

نشسته بود رو گیسوی تو گَردِ پیری
آخه تو ام کشیدی محنت اسیری
تو هم قدِ کمونی داری

جلو چشام میاد هنوز غم و بلا
مرور میشه خاطره‌های کربلا
جسارتِ اون آدمایِ بی‌حیا

به زخمتون با خنده‌ها نمک زدن
با چکمشون لگد به شاپرک زدن
آخه تورَم تو کربلا کتک زدن

غریب آقا، غریب آقا غریب آقا (4)

الهی که اون روزا دیگه برنگرده
هنوز دلم از کوفیا خونی و درده
اون آدمایِ خود فروخته

یادم میاد دلا رو بی‌قرار می‌کردیم
غروب که شد همه با هم فرار می‌کردیم
تو خیمه‌هایِ نیمه‌سوخته

تو گوش من صدای هَل مِن ناصرٍ
هنوز تنم با درد نیزه‌ها سِره
سَنان می‌کرد عمه‌هامو محاصره

یادم میاد شبای تو خرابه رو
مصیبتای حضرت رقیه رو
یکی آورد براش سر بریده رو

حسین من حسین من

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش