محمد کمیل

پیراهنی رو که فاطمه بافته

3708
35
(پیراهنی رو که فاطمه بافته
پهلو تا پهلوش رو نیزه شکافته)۲
مُقَرِّن واسه‌ی تو روضه گفته

مَقتل خوندم و چند روزه مریضَم
((سَرِ پیراهنِت به هم می‌ریزم)۳ )۲
بردن تا تحقیرت کنن عزیزم۲

(سَیِّدِ مظلوم، (حُسِین جانم۳ ))۳

دورِ پِیکرِت مَعرکه گرفتن
زدنِت واسه‌ی سکّه گرفتن
از بدن تو چند تِکّه گرفتن

واسه زدن تو مَرحله داشتن
آروم آروم کُشتن حوصله داشتن
علی اصغر داشتی (حَرمله داشتن)۲

(سَیّدِ مظلوم، (حُسِین جانم)۳)۳

مَقتَل نوشته مو‌هات و کشیدن
مَقتل نوشته دستات و بریدن
زینب و دیدن انگاری ندیدن

مادرِ آب و که صدا می‌کردی
نیزه شکسته دست و پا می‌کردی
حَرَم و نگران نگاه می‌کردی

(سَیِّد مظلوم، (حُسین جانم)۳)۳

اصلا از جَّد تو حیا نکردن
نَحرِت کردن اعتنا نکردن
با یک ضربه سر و جدا نکردن

زود راحتِش کنید

با دوازده ضربه سَر و بریدن
بدنِت رو روی زمین کشیدن
خولی و شِمر و سَنان رسیدن

(سیدِ مَظلوم، (حُسین جانم)۳)۳

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش