می‌بینم از بالای دارالاماره دریای خون

می‌بینم از بالای دارالاماره دریای خون

[ ابوذر بیوکافی ]
(می‌بینم از بالای دارالاماره دریای خون
می‌بینم باغ لاله می‌شه اسیر فصل خزون
می‌بینم می‌بینی تو دشت غربت داغ جوون)۲

(پدر و مادرم فدات، می‌باره چشم من برات، برگرد
پدر و مادرم فدات، تورو خدا با بچه‌هات، برگرد
پدر و مادرم فدات، به خاطر مخدرات برگرد)۲

(برگرد کوفیا دارن، نقشه واسه غنیمت
برگرد پیچیده اینجا، حرف آتیش و غارت)۲

برگرد حسین، کوفه نیا...

می‌شمارم امضا‌هارو به پایین این دعوت نامه‌ها
می‌بینم نیست بین این هیجده هزار تا یک با وفا
(می‌خونم با گریه، پسر عمو جون کوفه نیا)۲

به پا شده یه غائله، بازار کوفه محشره، برگرد
می‌بینم آخه حرمله، داره سه شعبه می‌خره،برگرد
اگه می‌خوای قافله، بازار شامیا نره، برگرد

برگرد آخر این راه، میره طرف گودال
برگرد که علی اصغر، تشنه میشه و بی‌حال

برگرد حسین، کوفه نیا...

نظرات