می‌زنه شمشیر یکسره

می‌زنه شمشیر یکسره

[ علی نجفی ]
می‌زنه شمشیر یک‌سره
از میمنه تا میسره
عمرسعد می‌گه به شمر
اون‌که میون لشکره

چشاتو وا کن پیغمبره 
یکی می‌گه شاید حیدره
یکی دیگه می‌گه ای امیر 
آری پسر حسین علی‌اکبره

دنیای عقیله، مؤذن یه قبیله 
عالم به نخ پرچمش همیشه دخیله

زیبای عشیره، خدایی‌شم بی‌نظیره
یا فاطمه می‌گه به قلب معرکه می‌ره

(شهزاده علیِ‌اکبر) ٢

نظرات