محرم اومده دلا روغم گرفت

محرم اومده دلا روغم گرفت

[ حاج حسن خلج ]
محرم اومده، دلا روغم گرفت 
دوباره شهرمون، بوی حرم گرفت 

بازم سیاهی و، باز پرچم و علم 
باز این چه شورش است، باز شعرای محتشم 

السلام، شاه غریب، السلام 
شیب الخضیب، السلام 

خاكی شده صورتت 
خدالتریب السلام 

آقا، گرفتار توام 
آقا، بدهكار توام 

آقا، عزادارم عزادار توام 
ابرای چشم ما، با گریه آشناست 

همرنگ غربت، غروب كربلاست 
با پرچم و علم، با دل شكسته ها 

رو سینه میزنم، همراه دسته ها 
ابر غم، رو صورت ماه اومد 

روی لبا آه اومد 
طبل عزا میزنن 

 محرم از راه اومد 
چشمام، با موج پرچمت 

 غرقِ، تو دریای غمت 
بارون، می باره بی امون از ماتمت 

آقا، گرفتار توام 
آقا، بدهكار توام 

آقا، عزادارم عزادار توام 
چی میشه قسمتم، بشه مثل شما 

عصر دهم بره، سرم رو نیزه ها 
خون گریه می كنه، چشمای مادرت 

زخمی شده تنت، چی اومده سرت 
كوفیا، به خواهش آب آبت 

به طعنه میخندیدند 
 دسته گلم رو آخه 

 با لب تشنه چیدند 
محرم اومده، دلا روغم گرفت 

دوباره شهرمون، بوی حرم گرفت 
بازم سیاهی و، باز پرچم و علم 

باز این چه شورش است، باز شعرای محتشم 
السلام، شاه غریب، السلام 

شیب الخضیب، السلام 
خاكی شده صورتت 

خدالتریب السلام 
آقا، گرفتار توام 

آقا، بدهكار توام 
آقا، عزادارم عزادار توام

نظرات