عمو خودم شنیدم ذکر یا حسنتو نمیتونم ببینم دست و پا زدنتو دارم میبینمت روی خاک میون ازدحامِ گودال خدا کنه رسیده باشم تا از عطش نرفتی از حال دست خالی تیغ رو پس زدم دنبالت نفسنفس زدم با پای برهنه اومدم رو سینهام پَر از قفس زدم زمین و آسمون میگه حسن جان حسینِ نیمهجون میگه حسن جان فاطمه نوحهخون میگه حسن جان حسن جان حسن جان حسن جان ***** چه خبره تو گودال، غرق خونه بدنت عمو دیدم چهجوری دستهجمعی زدنت سر از تنم جدا شه بازم دلم ازت جدا نمیشه محاله باشم و بذارم به پیکرت بیادبی شه رو خاکا نفسنفس نزن دور تو برو بیا شده این لشکر که نیزه میزنه تو گودال چهجوری جا شده لبای غرقِ خون میگه حسین جان این اشکِ بیاَمون میگه حسین جان فاطمه نوحهخون میگه حسین جان حسن جان، حسین جان