علّت خلقت علی و اُمّ خلقت فاطمه مینویسم از ازل تا بینهایت فاطمه هر سحر سجادهاش بیتُ الحرام جبرئیل عرش میشد خانهاش وقت عبادت فاطمه بعد پیغمبر بر ایشان وحی نازل میشود ریشهی وصل امامت با نبوّت فاطمه بر حجج او حجت الله است یعنی تا ابد بر امامان هم کند بیشک امامت فاطمه از نفسهایش نسیم صبح بوی سیب داشت خندههایش داده زیبایی به جَنَّت فاطمه بر پیمبر، بر ائمه، بر تمامِ انبیا داده قدر ظرفشان انوارِ عصمت فاطمه میشود فهمید از اُمّ ابیها بودنش بر همه خلق خدا دارد ولایت فاطمه روی برگردانده با زحمت از آن دو بارها تا دهد بر ما همه درس برائت فاطمه از در و دیوار تا تابوت یک شب هم نداشت با وجود زخم سینه خواب راحت فاطمه --- هزار درد به دل ماند و نیست درمانی خبر به شهر رسیده دگر نمیمانی نفس بگیر دوباره مرا صدا بزنی بگو علی و نجاتم بده ز حیرانی من از تو دست شکسته که نان نخواستهام قرار بود که دسداس را نچرخانی ببخش فاطمه من بودم و زدند تو را چه ضربهها که نخورد آیههای قرآنی خدا نکرده مگر قهر کردهای با من میسر است به این سمت سر بگردانی بلند شو ز لباسم غبار را بتکان سحر درست کن از آن شام تار ظلمانی بخند همسرِ خوبم شبیه قبل بخند بخند و حال مرا خوب کن به آسانی به فکر یک کفن و قبر باش بهر علی اگر به زندگیات نیست میل چندانی --- گلوی اصغرم آزار دیده سه شعبه تیر چون مسمار دیده بده زینب که زخمش را ببندد که زینب زخمها بسیار دیده