حاج عبدالله باقری

عبدالله بن الحسنم

619
2
حسن حسن حسن ...

(عبدالله ابن ‌الحسنم)۲
آن‌که راه صد ساله را در یک شب طی کرده منم
آنکه بابایش در جمل، ناقه را پِی کرده منم
منم، (عبدالله ابن ‌الحسنم)۲

من مردِ میدان، من تیغِ بُران
من شیر غُران
(منم سِیفُ‌الحسن در وقت جولان)۲

(من پیامِ حسنم، من کلامِ حسنم
ذوالفقارِ دودَمِ در نیامِ حسنم
(من حسینی شده‌ی دست امام حسنم)۲)۲

یا حسن، یا حسن ...

*****

(عبدالله ابن ‌الحسنم)۲
آن‌که با خون بر تیغ کفر قهرمان خواهد شد منم
آن‌که جدش شد یک تنه پهلوانِ اُحُد، منم
منم، (عبدالله ابن ‌الحسنم)۲

من دست قَهار، پیروز پیکار
قاتِل‌ُالکُفار
(منم اِبنُ الکَرارِ غِیرِ فَرار)۲

(علوی زاده منم، نوه‌ی صف‌شکنم
تربیت یافته‌‌ی شاه شیرین‌سخنم)۲
(من حسینی شده‌ی دست امام حسنم)۲

یا حسن، یا حسن ...

*****

(عبدالله ابن ‌الحسنم)۲
آن‌که به صاحب علم، می‌کند اقتدا منم
آن‌که بعد از او می‌شود بی‌دستِ کربلا منم
منم، (عبدالله ابن ‌الحسنم)۲

من هستم وَلله در این قربانگاه
جان بر کَفِ شاه
(منم رزمنده‌‌ی اباعبدالله)۲

(وقف او جان و تنم، سینه‌اش شد وطنم)۲
زیر شمشیر و سنان باز هم جار زنم
(من حسینی شده‌ی دست امام حسنم)۲

یا حسن، یا حسن ...

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش