صدای هَل مِن ناصرش قلبمو از جا میکَنه اگر به دادش نرسیم دشمن رو سینهاش میشینه در خیمهها صدای خدایا بلند شد زینب برای پرسشِ آیا بلند شد فریاد وا حسین زِ اعماق سینهاش تا گشت باخبر زِ قضایا بلند شد پرسید غرق ناله که آقا چه میشود؟ تکلیف زینبِ تو فردا چه میشود؟ سجاده باز کردهای و ناله میکنی باران شدی و توبهی صد ساله میکنی گاهی خروج میکنی از خیمهگاهِ خود خیره نگاه، جانب آن چاله میکنی انگار این عمل، عملِ دلبخواه توست این تکّه از زمین نکند قتلگاه توست هوا زِ جور مخالف چو قیرگون گردید عزیزِ فاطمه از اسب سرنگون گردید