صحابه خشکِشون زده

صحابه خشکِشون زده

[ امیر کرمانشاهی ]
صحابه خشکِشون زده، بازَم محمّد اومده
هر کسی دیده اکبرو، یاد می‌کنه پیمبرو
می‌گن حسین پدر شده، صاحبِ گُل‌پسر شده 

اومده حیدر ارباب
بگو ای نوکر ارباب 
یا علی، یا علی
یا علیِ اکبر ارباب 

حسین امشب تُو آیینه
داره باباشو می‌بینه
خدایا اوّلین فرزند
چه شیرینه چه شیرینه

علیِ اکبر لیلا...

*****

آقای ما چه ذوقی داشت، که اسمشو علی گذاشت
کنار گهواره ببین، قصّه می‌گه امِّ بَنین
می‌بوسه این شاه‌زاده رو، یوسفِ خانواده رو

تاجِ روی سرِ ارباب
می‌شه پیغمبر ارباب
یا علی، یا علی
یا علیِ اکبر ارباب

با این‌که مولا آرومه
خوش‌حالی‌ش امّا معلومه
اگه بچّه باشه بادوم
نوه هم مغز بادومه

علیِ اکبر لیلا...

*****

عصای دستای باباست، مؤذّن کرب‌وبلاست
وقتی علی اذون می‌ده، خدا خودی نشون می‌ده
وقتی که توی مِیدونه، مثل عموهاش می‌مونه

همه‌ی لشکر ارباب
یل نام‌آور ارباب
یا علی، یا علی
یا علیِ اکبر ارباب

کی سَرمَسته؟ کی مدهوشه؟
بِره بَرداره رَه‌توشه
می‌خوایم اُتراق کنیم امشب
پایینِ پای شیش‌گوشه

علیِ اکبر ارباب...

حسین...

نظرات