ای جان جهان جهان جان اَدرکنی قیّوم زمین و آسمان اَدرکنی احیاگر صد دم مسیحا اَلغَوث یا حضرت صاحب الزّمان ادرکنی ************ شوق نماز شکر پدرها چه محشر است وقتی خبر رسیدهاست که نوزاد دختر است دختر چه دختریست کریمه، مُطهّرهست در یک کلام مظهر اَللهاکبر است ریحانهی بهشتی موسیابنجعفر است بار دگر نشسته به منظور دیگری موسای دیگری وسط طور دیگری تابیده شد به عرش خدا نور دیگری زهرا هبوط کرده زمین جور دیگری خیر کثیر خانهی باباست کوثر است ریحانهی بهشتی موسی بن جعفر است لولاک آمدهاست برای دو فاطمه پیغمبران شدهاند گدای دو فاطمه عالم فدای شرم و حیای دو فاطمه ما سجده میکنیم به پای دو فاطمه معصومه مثل مادر خود از همه سر است ریحانهی بهشتی موسیابنجعفر است نشنیدهاند از لب او جز رضا رضا دارد تپش تپش دل او یکصدا رضا طوری دل کریمه گره خورده با رضا وابستهاش شدهاست در این سالها رضا خواهر نگو که دار و ندار برادر است ریحانهی بهشتی موسیابنجعفر است آمد به قم رسید گلستان درست کرد چادر تکاند، رحمت باران درست کرد چه جنّتی میان بیابان درست کرد نوکر برای حضرت سلطان درست کرد بختش بلند هر که بر این خانه نوکر است ریحانهی بهشتی موسیابنجعفر است جاده به جاده پشت سر یار، راه رفت بیمار بود با تن تبدار، راه رفت شکر خدا دور زِ اشرار راه رفت در یک مسیرِ راحت و هموار راه رفت این شأن واقعی نوامیس حیدر است ریحانهی بهشتی موسیابنجعفر است پادرد میکشید ولی خون جگر نبود با مستهای بی سرو پا همسفر نبود آزرده از شلوغی بین گذر نبود یعنی اسیر طعنهی صدها نفر نبود حالا گریز روضه به یک جای دیگر است آن جا که آفتاب بدون حجاب بود رنگ کبود بر رُخ زینب نقاب بود پایین نیزه زیر کُتکها رباب بود در آن میان صحبت بزم شراب بود باز این چه شورش است که هر دیدهای تر است