سَرتو گرفتم بغلم

سَرتو گرفتم بغلم

[ حسین ستوده ]
(سرتو گرفتم بغلم
چشاتو باز نمی‌کنی)۲
(این همه نازت می‌کنم
تو منو ناز نمی‌کنی)۲

با لبِ خونی
می‌خوای منو ببوسی نمیتونی
(با لبِ پاره
می‌خوام ببوسمت زجر نمی‌زاره)۲

(بابا بابا
باز با این زخمات، می‌درخشیا
اذیتم کرده زجرو نبخشیا)۲

بابا بابا
من نتونستم، راه برم اما
دستمو می‌کشید مثل وحشیا

حسین حسین حسین
حسین وااا...

**********
می‌دونی که می‌دیدم بابا
خواب سرت رو چند شبه
رگات‌و کی بریده که
این همه نامرتبه

خاکی و دودی
مگه توی تنورِ خولی بودی
دلم می‌ریزه
(سرت با اشکِ من به هم می‌ریزه)۲

(بابا بابا
(روی این خاک‌ها خونِ تو پخشه)۲
دخترت دیگه شمرو نمی‌بخشه)۲

بابا بابا
باز زبونم به لکنت افتاده
نمی‌تونم بگم بابا چند بخشه

نظرات