سپردمت به خدا

سپردمت به خدا

[ علی جهانبخش ]
شور
سپردمت به خدا و به ریگ‌های بیابان
سپردمت به غبار و به خارهای مغیلان 

سپردمت به وحوش و به شیر‌های درنده
به مردمان دهاتی، به آهوان پریشان
 
به گوش خاک سپردم بنشیند روی جسمت 
بد است این که بماند تن شریف تو عریان 

به باد گفتم اگر شد مرتبت بنماید 
که پاره‌پاره نبیند تن تو مادر گریان 

سپردمت به هر آنچه که هست ولی تو برادر 
سپردی‌ام به که رفتی، به دلقکان و کنیزان

سپردی‌ام به که رفتی، به شامیان حرامی 
به شمر، خولی، اخنس، حرمله، به سنان

***

طفل یتیمی ز حسین گم شده 
قامت زینب ز اَلَم خم شده 

جدمو می‌زدن بی‌ زره، بی‌ سپر
فرقةٌ بالسنان، فرقةٌ بالحجر

اِجتَمَعَ الناس تورو با گفتن تکبیر زدن
اِجتَمَعَ الناس تورو با نیزه و شمشیر زدن

اِجتَمَعَ الناس به تو از یک قدمی تیر زدن
اِجتَمَعَ الناس تو گرسنه و همه سیر زدن

اِجتَمَعَ الناس سر بغض علی اصغر زدن 
اِجتَمَعَ الناس مثل مادر روز روشن زدن

اِجتَمَعَ الناس دیدی از پشت سر آخر زدن
اِجتَمَعَ الناس تا دیدن غریبی بیشتر زدن 

حسین، وای

صلی عَلَیک مَلیک السَما یا جَدَّاه
هذا حُسَیْنٌ بِالْعَراءِ

خداحافظ ای برادر زینب 
صلی الله علیک یا مظلوم 
الشمر جالس‌ٌ، نفس مصطفی گرفت

*****

نگاهم دوباره به گنبد طلاته
شب جمعه زهرا تو کرب و بلاته

میگه پیکرت رو، رو خاکا کشیدن 
لب تشنه مادر سرت رو بریدن

پدر خاک کجایی، پسرت خاک نشد 
مادر آب کجایی، پسرت آب نخورد 

بِدَمِ المَظلُوم، سید العطشان

به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من

نظرات