مجتبی رمضانی

سخن اهل عشق

1486
9
سخن اهل عشق این سخن است
کربلا در احاطه‌ی حسن است

هرکسی رو به کربلا کرده
باطناً رو به مجتبی کرده

بزم ما را حسن فراهم کرد
او حسین‌ را عزیز عالم کرد

این‌ همه مجلس مصیبت ها
پرچم یاحسین هیئت ها

خیرها را به ما حسن داده
او به ما اذن سوختن داده

با حسن جان تازه می‌گیریم
امشب از او اجازه می‌گیریم

که بگویم ز جلوه‌ی یک ماه
مددی یا جناب عبدالله

صحنه را تا که دید، گفت: عمو
دست خود را کشید، گفت: عمو

حسن کربلا به جان آمد
پابرهنه، دوان دوان آمد

آمد ولی چه آمدنی، دیر کرده بود
آهوی بی رمق همه را شیر کرده بود

این صحنه طفل را پیر کرده بود
سرنیزه ای به دهان گیر کرده بود

با هرچه می شده، به پرش ضربه می‌زدند
با سنگ و با اسبان به سرش ضربه می‌زدند

داد زد ای عموی خون جگرم
غم نخور، من برای تو سپرم

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش